یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

با سواد دخترم

نازنین دخترم جشن الفباتون هم تمام شد و اون روز خیلی بهت خوش گذشت کنار دوستات. فردای جشن که آخرین روز مدرسه بود با چشمی گریون اومدی خونه و گفتی دلم برای معلممون خیلی تنگ میشه . عاشق این دلتنگیاتم. که هر روز مدل جدیدی نشونمون میدی ...
23 خرداد 1396

پایان کلاس اول

فردا جشن الفباس، نه ماه مدرسه رفتن و حاصلش خوندن و نوشتن تو و با سواد شدنته. چقدر خوشحالم و چقدر بیشتر خودت خوشحالی. و چیزی که بیشتر من براش خوشحالم مسولیت پذیر تر شدنته. اینکه تا کاری رو تموم نکنی کار بعدی رو شروع نمیکنی و اینکه اول کار قورباغه ات رو قورت میدی،کارهایی که برات سخت تر و وقت گیر ترهست رو زودتر انجام میدی .خوشحالم که یکی از راههای موفقیت رو خودت کشف کردی جان مادر
2 خرداد 1396
1